مقدمه:

این آیین نامه در اجرای بند پنجم حکم مورخ 3/2/1379 مقام معظم رهبری «مدظله العالی» (پیوست حکم مورخ 10/3/1379 رییس قوه قضاییه) مبنی بر تعیین بخشی از مصادیق اموال مربوط به ولی فقیه و اختیارات محاکم رسیدگی کننده بر اساس فتاوی و فرامین و دستورالعمل های ابلاغی از ناحیه حضرت امام «ره» و مقام معظم رهبری «مدظله العالی» و قوانین جاری به عنوان ضوابط لازم الاجرا توسط ستاد نظارت و پیگیری پرونده های موضوع اصل 49 تدوین که پس از تصویب و ابلاغ رییس قوه قضاییه لازم الاجرا می باشد.

فصل اول – تشکیلات

ماده 1- به منظور رسیدگی به پرونده های مربوط به اموال در اختیار ولی فقیه شعبی از دادگاه های انقلاب اسلامی در تهران و مراکز استان های کشور و در صورت لزوم در شهرهای بزرگ با تشخیص رییس قوه قضاییه تعیین که حدود اختیارات و نحوه عمل آن به شرح مواد آتی می باشد.

ماده 2- هر گاه دادگاه دارای شعب متعدد باشد مسؤولیت ارجاع پرونده ها به عهده رییس شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی اصل 49 و یا هر یک از قضاتی که ریاست قوه قضاییه تعیین نماید، می باشد.

تبصره: دادگاه انقلاب اسلامی ملزم است امکانات لازم و نیازمندی های این محاکم را تأمین نماید.

ماده 3- شعبی از دادگاه های تجدید نظر استان تهران و دیوان عالی کشور به عنوان مرجع تجدید نظر آرای دادگاه های بدوی سراسر کشور تعیین می گردند.

تبصره: قضات دادگاه های بدوی، تجدید نظر و دیوان عالی کشور با پیشنهاد ستاد نظارت و پیگیری پرونده های موضوع اصل 49 و ابلاغ رییس قوه قضاییه منصوب خواهند شد.

ماده 4- اجرای احکام صادره به عهده واحد اجرای احکام است که شعب آن به حسب نیاز متعدد خواهد بود و ریاست آن به عهده سرپرست اجرای احکام اصل 49 سراسر کشور که با ابلاغ رییس قوه قضاییه منصوب می گردد، می باشد.

الف – اعضای واحد اجرای احکام با ابلاغ داخلی سرپرست اجرای احکام اصل 49 سراسر کشور تعیین می شوند.

ب – سرپرست اجرای احکام می تواند ارجاع پرونده های اجرایی را به معاون خود و یا به قاضی دیگر محول نماید.

ج – به منظور حسن جریان رسیدگی به پرونده های اصل 49 تغییر و جابه جایی کارمندان اداری دادگاه ها و اجرای احکام و پرداخت اضافه کاری قضات و کارمندان با هماهنگی رییس ستاد نظارت و پیگیری اصل 49 انجام شود.

فصل دوم – صلاحیت

ماده 5- صلاحیت دادگاه های مذکور به قرار زیر است:

1) رسیدگی به پرونده های موضوع اموال در اختیار ولی فقیه.

2) رسیدگی به پرونده های موضوع اصل 49 قانون اساسی.

3) رسیدگی به دعاوی اشخاص موضوع رأی وحدت رویه 581 مورخ 2/12/1371.

ماده 6- بخشی از مصادیق اموال مربوط به ولی فقیه عبارتند از:

1) اموال موضوع حکم حکومتی مورخ 9/12/1357 حضرت امام «ره».

2) اموالی که در اجرای اصل 49 قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد.

3) کلیه وجوه و اموال مجهول المالک، بلاصاحب و ارث بلاوارث.

4) اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد.

5) اموال افرادی که از کشور خارج و با گروه های محارب (گروه های باغی، صهیونیست ها و جواسیس سازمان سیا و مانند آنها) ارتباط دارند.

تبصره: کالای قاچاق صاحب متواری و بلاصاحب در حکم اموال مجهول المالک می باشد.

فصل سوم – ترتیب رسیدگی و صدور حکم

ماده 7- هر یک از وزارتخانه ها، نهادها و سازمان ها به ویژه سازمان بازرسی کل کشور در صورت اطلاع از اموال مربوط به ولی فقیه و اصل 49 قانون اساسی مراتب را جهت رسیدگی به دادگاه انقلاب اسلامی اعلام می نمایند.

ماده 8- دادگاه بر حسب ارجاع به شکایت، درخواست و یا دادخواست های واصله مطابق مقررات این آیین نامه و قانون نحوه اجرای اصل 49 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب 17 مرداد 1363 و موازین جاری رسیدگی و مبادرت به صدور رأی می نماید.

تبصره: دادگاه می تواند تحقیقات و یا تکمیل آن را رأساً و در صورت اقتضا توسط ضابطین دادگستری، واحد تحقیق دادگاه انقلاب و یا ستاد اجرایی به عمل آورد.

ماده 9- ترتیب رسیدگی، صدور حکم و اجرای آن در غیر موارد مصرحه این آیین نامه مطابق قوانین و مقررات عمومی می باشد.

تبصره: ستاد اجرایی از پرداخت هزینه های دادرسی و اجرای احکام معاف می باشد.

ماده 10- دادگاه حین رسیدگی به اموال موضوع ماده (6) حسب مورد اقدامات تأمینی لازم را اعمال و پس از احضار مالک یا اعلام مشخصات اموال در یکی از جراید کثیرالانتشار و انقضای مهلت قانونی و عدم مراجعه مالک یا قائم مقام قانونی یا وکیل وی، رأی مقتضی صادر می نماید.

تبصره: در مواردی که پرونده معد صدور رأی نبوده و اموال در معرض تضییع و تلف باشد دادگاه قرار سرپرستی اموال صادر خواهد نمود.

ماده 11- اموال افرادی که از کشور خارج و رابطه آنها با گروه های محارب (گروه های باغی، صهیونیست ها و جواسیس سیا و مانند آنها) احراز شود از امان خارج و به حکم دادگاه مصادره می گردد.

تبصره: انتقال اموال موروثی به ورثه، مشروط بر این است که همکاری ورثه با گروه های مذکور احراز نشود.

ماده 12- املاکی که توقیف و به موجب حکم دادگاه به تملک نهاد ذینفع در می آید مشمول مقررات موضوع ماده (12) قانون زمین شهری نخواهد بود.

چنانچه مقررات مزبور پس از توقیف اموال و یا صدور حکم اعمال شده، دادگاه حکم به ابطال اسناد و صدور سند جدید به نام نهاد ذینفع صادر می نماید و در صورت واگذاری به غیر وجه حاصله به حساب نهاد مربوطه واریز خواهد شد.

ماده 13- افرادی که قبل از پایان جنگ تحمیلی از کشور خارج و اموالشان تحت سرپرستی قرار گرفته و دلیل و مدرکی علیه آنان به دست نیامده و دارای وکیل یا ولی قهری یا ورثه در ایران نمی باشند اموالشان به نام ستاد اجرایی تملک و پس از کسر مطالبات دولت، حق سرپرستی و خمس (در صورت تعلق خمس به آن) مابقی در حساب امانی نگهداری می شود تا در صورت مراجعه مالک یا قائم مقام قانونی یا وکیل وی به آنان مسترد گردد.

تبصره 1: اموالی که سرپرستی عملی نشده باشد مشمول مقررات این ماده بوده و دادگاه در مورد شمول و اخذ حق سرپرستی وفق ضوابط این آیین نامه اتخاذ تصمیم می نماید.

تبصره 2: چنانچه قبل از تملیک اموال به نام ستاد اجرایی، مالک، ورثه و یا وکیل آنان به دادگاه مراجعه و آمادگی خود را برای پرداخت محکوم به (بدهی های موضوع دادنامه) اعلام نماید دادگاه ضمن توقف نمودن تملیک اموال به نام ستاد اجرایی دستور لازم را جهت اخذ بدهی های موضوع دادنامه (حداکثر ظرف 6 ماه از تاریخ توقف) و تحویل اموال به آنان صادر می نماید.

تبصره 3: در مورد افرادی که از استیمان جمهوری اسلامی خارج شده اند وکیل و یا ولی قهری اعتبار ندارد.

ماده 14- در مواردی که حکم به تملیک اموال به نام ستاد اجرایی و یا استرداد اموال به مالک صادر می شود، کلیه هزینه هایی که نهاد سرپرستی کننده به منظور حفظ و نگهداری و یا جهت توسعه و عمران و آبادی مال مورد سرپرستی، سرمایه گذاری نموده است بنا به درخواست مرجع سرپرستی کننده دادگاه، به موضوع رسیدگی و تصمیم لازم اتخاذ می نماید.

تبصره 1: کسر هزینه های به عمل آمده مقدم بر اخذ حق سرپرستی و خمس می باشد.

تبصره 2: در مواردی که دادگاه حکم به تخمیس و اخذ حق سرپرستی اموال صادر نموده است، محاسبه خمس پس از کسر هزینه های به عمل آمده و حق سرپرستی انجام می شود.

ماده 15- افرادی که قبل از پایان جنگ تحمیلی از کشور خارج و اموالشان تحت سرپرستی قرار گرفته و دلیل و مدرکی علیه آنان به دست نیامده در صورتی که مالک، وکیل، ولی قهری یا ورثه آنان تا قبل از صدور حکم قطعی مراجعه نمایند، حق سرپرستی و خمس (در صورت تعلق خمس به آنها) محاسبه، اخذ و اموال به آنها مسترد می گردد.

ماده 16- ملاک محاسبه حق سرپرستی، ارزش کارشناسی اموال و منافع حاصله در زمان قطعیت حکم به ازای هر سال پنج درصد از تاریخ شروع سرپرستی تا تاریخ قطعیت حکم می باشد و چنانچه اموال، سرپرستی عملی نشده باشد به ازای هر سال دو و نیم درصد ارزش کارشناسی اموال از تاریخ رها شدن (در صورت معلوم بودن تاریخ آن) و در غیر این صورت از تاریخ صدور قرار سرپرستی لغایت قطعیت حکم ملاک عمل خواهد بود.

ماده 17- در مواردی که مالک مسلمان بوده و دارای وکیل و یا قائم مقام قانونی باشد و ملک همچنان در اختیار مستأجر آنان و یا در تصرف افرادی باشد که از طرف آنان اجازه داشته اند از شمول سرپرستی خارج می باشد.

ماده 18- اموال به جا مانده افرادی که بعد از پایان جنگ تحمیلی از کشور خارج و دلیل و مدرکی علیه آنان به دست نیامده از شمول سرپرستی خارج و چنانچه این اموال تحت سرپرستی باشد دادگاه بدون اخذ حق سرپرستی، حکم به تحویل اموال به مالک یا قائم مقام قانونی او صادر می نماید.

ماده 19- در مواردی که دادگاه حکم بر ضبط کلیه اموال صادر می نماید در صورت حضور مالک یا احراز استحقاق و نیاز آنان نسبت به تعیین مستثنیات (منزل مسکونی متعارف و اثاث البیت) اتخاذ تصمیم خواهد نمود.

در سایر موارد و نیز مورد فوق در صورت وجود افراد واجب النفقه که فاقد امکانات زندگی باشند باید زندگی آنان به طور متعارف تأمین شود.

تبصره 1: در مواردی که به جهت عدم حضور مالک یا افراد واجب النفقه وی مستثنیات تعیین نگردیده است در صورت مراجعه، حسب مورد به درخواست آنان در دادگاه صادر کننده حکم قطعی یا دادگاه جانشین در خصوص مستثنیات نیز اتخاذ تصمیم خواهد شد.

تبصره 2: مستثنیات تعیین شده و هزینه های تأمین زندگی متعارف برای افراد واجب النفقه نباید بیش از اموال استردادی و یا بیش از حق سرپرستی نهاد ذینفع باشد.

تبصره 3: مواردی که اموال به جا مانده از محکومین به تشخیص دادگاه کلاً مستحق للغیر باشد از شمول این ماده خارج است.

تبصره 4: در موارد صدور حکم به تملیک و اخذ حق سرپرستی و خمس در صورت مراجعه مالک و عدم تکافوی مانده بهای مقوم یک منزل مسکونی متعارف از شمول اخذ سرپرستی و خمس معاف می باشد.

تبصره 5: مفاد این ماده و تبصره های آن شامل احکام سابق الصدور نیز می باشد.

ماده 20- ستاد اجرایی ضمن عهده دار بودن سرپرستی اموال توقیفی می تواند به عنوان مالک یا قائم مقام وی حسب مورد نسبت به اموال در اختیار ولی فقیه یا اموال توقیفی در کلیه مراجع قضایی و قانونی و در کلیه مراحل دادرسی و اجرا جهت طرح دعوی، اعتراض، دفاع و استیفای حقوق خود شرکت نماید.

تبصره: کلیه قرارهای سرپرستی و احکام مواردی که از مصادیق اموال در اختیار ولی فقیه است صرفاً به نفع ستاد اجرایی صادر خواهد شد.

ماده 21- در مواردی که حکم به نفع سایر نهادها صادر شده و لیکن نهاد ذینفع اموال را شناسایی نکرده و یا پس از شناسایی، اعمال سرپرستی ننموده دادگاه مبادرت به صدور حکم تکمیلی به نفع ستاد اجرایی می نماید.

فصل چهارم – واخواهی، تجدید نظر و فرجام خواهی

ماده 22- احکام صادره از هیأت های قضایی و محاکم رسیدگی کننده به پرونده های مربوط به فرامین حضرت امام «ره» و مقام معظم رهبری «مدظله العالی» که تا تاریخ 10/3/1379 تنفیذ شده است قطعی و غیرقابل تجدیدنظر (تحت هر عنوانی از قبیل واخواهی، اعاده دادرسی، فرجام خواهی و…) بوده و از هر حیث دیگر تابع مقررات و ضوابط حاکم در زمان صدور حکم می باشد.

ماده 23- آرای دادگاه ها از حیث واخواهی، تجدیدنظر، فرجام خواهی، حسب مورد با رعایت ماده (3) این آیین نامه صادر می شود.

ماده 24- دادگاه در صورت صدور رأی برائت یا قرار منع پیگرد و یا موقوفی تعقیب، ملزم است طبق مقررات و ضوابط تعیین شده در خصوص هزینه های به عمل آمده، حق سرپرستی و خمس، رأی مقتضی صادر نماید.

تبصره: در صورتی که دیوان عالی کشور رأی صادره مبنی بر ضبط، مصادره و تملیک را نقض بلاارجاع نماید، پرونده را به دادگاه صادر کننده رأی اعاده تا در خصوص موارد مذکور در این ماده رأی مقتضی صادر نماید.

فصل پنجم – ابلاغ و اجرای احکام

ماده 25- ابلاغ دادنامه حسب مورد طبق مقررات آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مدنی به عمل خواهد آمد.

تبصره: رأی دادگاه در خصوص اموال در اختیار ولی فقیه و اموال تحت سرپرستی ستاد اجرایی به نهاد مذکور ابلاغ خواهد شد.

ماده 26- دادگاه صادر کننده حکم یا دادگاه جانشین، دستور اجرای حکم را صادر و اجرای حکم حسب مورد طبق مقررات آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مدنی، احکام صادره را به موقع اجرا می گذارد.

تبصره 1: عملیات اجرایی احکام صادره راجع به اموال در اختیار ولی فقیه توسط ستاد اجرایی تحت نظارت قاضی اجرای احکام انجام و چنانچه اجرای حکم مستلزم دخالت ضابطین یا دستور قضایی خاص باشد حسب مقررات از سوی مرجع قضایی اقدام مقتضی به عمل خواهد آمد.

تبصره 2: احکام غیابی راجع به اموالی که از مصادیق ماده (6) این آیین نامه تشخیص داده می شود بدون معرفی ضامن یا اخذ تأمین از ستاد اجرایی به موقع اجراء گذارده و در صورت مراجعه محکوم علیه و ثبوت استحقاق وی در مرجع قضایی، حقوق متعلقه از سوی ستاد اجرایی تأمین و تدارک می شود.

ماده 27- در مواردی که حکم به تملیک یا ضبط و یا تحویل اموال به مالک صادر می گردد با درخواست ذینفع یا قائم مقام قانونی و یا وکیل آنان اجرای احکام ملزم است ظرف دو ماه حسب مورد دستور تخلیه، رفع تصرف، خلع ید و… صادر نماید.

چنانچه عین محکوم به، در تصرف کسی غیر از محکوم علیه باشد این امر مانع اجرای دستور نخواهد بود، مگر اینکه متصرف مدعی حقی از عین یا منافع آن بوده و دلایلی هم ارایه نماید، در این صورت قاضی مجری حکم یک ماه به او مهلت می دهد تا به دادگاه صلاحیت دار مراجعه و در صورتی که ظرف دو ماه از تاریخ مهلت مذکور قراری دایر به تأخیر اجرای دستور به قسمت اجرا ارایه ننماید، عملیات اجرایی ادامه خواهد یافت.

مقررات مربوط به دادرسی فوری در این خصوص لازم الرعایه می باشد.

تبصره 1: در موارد صدور قرار سرپرستی، اجرای ترتیبات مذکور با دادگاه صادر کننده قرار می باشد.

تبصره 2: دادگاه ملزم است خارج از نوبت به ادعای مزبور رسیدگی و رأی مقتضی صادر نماید.

تبصره 3: ترتیبات مذکور مانع از رسیدگی به درخواست تخلیه نهاد ذینفع در سایر محاکم نخواهد بود.

تبصره 4: مکان تجاری که بدون دریافت وجهی به عنوان حق کسب و پیشه و یا سرقفلی از طرف نهاد سرپرستی کننده در اختیار اشخاص قرار گرفته مشمول حق کسب و پیشه و یا سرقفلی نمی باشد.

ماده 28- رفع ابهام و اجمال از حکم با دادگاه صادر کننده حکم قطعی یا دادگاه جانشین است، لیکن رفع اشکالات مربوط به اجرای حکم توسط دادگاهی که زیر نظر آن اجرا می شود، به عمل خواهد آمد.

ماده 29- به منظور رفع ابهام، اشتباه، اجمال، مشکلات مربوط به اجرای احکام و رفع تعارضات احکام صادره که تا تاریخ 10/3/1379 قطعیت یافته به شرطی که متضمن لطمه به اساس حکم نباشد، هیأتی مرکب از یک نفر رییس و دو عضو مستشار با ابلاغ رییس قوه قضاییه در تهران تشکیل می شود که جلسات آن با حضور تمامی اعضا رسمیت یافته و بعد از استماع اظهارات و گزارشات نهادهای ذینفع، نظر اکثریت اعضای هیأت لازم الاجرا خواهد بود.

تبصره 1: هیأت مزبور به تعداد لازم عضو علی البدل خواهد داشت و عضو علی البدل می تواند وظایف هر یک از اعضای هیأت را عهده دار گردد، به هر حال ریاست هیأت با رییس ستاد نظارت و پیگیری اصل 49 می باشد.

تبصره 2: ضوابط و مقررات حاکم در زمان صدور احکام، ملاک عمل هیأت مزبور خواهد بود و درخواست رفع ابهام و اجمال، منحصراً با قضاتی است که طبق مقررات این آیین نامه پرونده تحت نظر آنان قرار می گیرد.

ماده 30- در اجرای آرای صادره، محکوم علیه مکلف است حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ قطعیت رأی محکوم به را تأدیه نموده و یا با توافق محکوم له ترتیب پرداخت آن را بدهد. در صورت استنکاف طبق قوانین و مقررات جاری عمل خواهد شد.

این اصلاحیه در (30) ماده و (28) تبصره پس از تصویب و ابلاغ رییس قوه قضاییه برای شعب دادگاه های رسیدگی کننده و تجدید نظر و دیوان عالی کشور لازم الاجرا می باشد و آیین نامه مورخه 8/5/1380 و سایر مقررات مغایر با این اصلاحیه ملغی الاثر می گردد.

ریاست قوه قضاییه – سید محمود هاشمی شاهرودی