سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی CVC

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی کاملا متعلق به یک شرکت است  و به دلایل مختلف مایل به سرمایه گذاری در استارتاپ ها است. در دنیای پرشتاب  فناوری  و کسب و کار امروز، شرکت ها برای بقا و رشد  پیش از هر دوران دیگری به نوآوری نیاز دارند.

در سر تا سر جهان، صنایع همواره با تلاطم روبرو هستند. پیشرفت های فناوری شرکت ها را وادار می کند تا در مورد مدل های سنتی کسب و کار بازنگری کند. پس سازمان ها بیش تر از قبل به استراتژی های جدید و غیر مرسوم روی می آورند تا شرایط رقابتی خود را نسبت با دیگر کسب و کار ها حفظ کنند. یکی از این استراتژی هایی که امروزه مورد استقبال شرکت های گوناگون قرار گرفته سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی (Corporate Venture Capital ) است.

سرمایه گذاری خطر پذیر نوعی فرآیند تامین مالی است که درآن کسب و کار های کوچک یا استارتاپ ها منابع مالی مورد نیاز خود را در ازای اعطای شراکت در سهام پرداخت می کنند. سهام فوق الذکر معمولا 50 درصد یا  کمتر سهم شرکت سرمایه گذاری  را در بر می گیرد.

تاریخچه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی ( CVC )

در طی سالیان گذشته شرکت های بزرگ و هلدینگ های مادر به  سرمایه گذاری خطرپذیر  شرکتی روی آوردند. شرکت های بسیار بزرگی همانند گوگل، اینتل و…. با روی آوردن در این مدل سرمایه گذاری ها  علاوه بر بدست آوردن شراکت در سهام کسب و کار های نوپا، به فناوری های جدید هم دست یافتند.

سازمان تحقیقات و توسعه آمریکا ( ARDC ) در سال 1946 به عنوان اولین شرکت سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی تاسیس شد. می توان اواخر دهه 70 میلادی را دورانی نام گذاری کرد که سرمایه گذاری های خطر پذیر شرکتی رشد چشم گیری داشتند. شرکت های مانند INTEL، Dopont، GM، Hewlett  صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر را تاسیس کردند. همانطور که انتظار می رفت مقدار سرمایه گذاری در این صندوق ها اوایل سرمایه گذاری حداقلی بود و به مرور زمان مقدار سرمایه گذاری افزایش پیدا کرد.

در دهه 80  و 90 میلادی شرکت ها شروع به افزایش حجم سرمایه گذاری و نقش های فعالانه و مهمی را در شکت های خود کردند،  مدل سرمایه گذاری خطر پذیری شرکتی روز به روز افزایش یافت وشرکت های CVC روز به روز شروع به سرمایه گذاری کردند.

تفاوت سرمایه گذاری خطر پذیر VC با سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی CVC:

سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی نیز اهدافی مشابه VC ها را دنبال می‌کنند؛ با این تفاوت که برای آن‌ها اهداف استراتژیک بلندمدت اهمیت بیشتری دارد.

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به طور معمول از سرمایه گذاری خطر پذیر بلندمدت‌تر است. در VC معمولاً طی 5 الی 7 سال اقدام به خروج از قرارداد می‌کنند اما CVC ها ممکن است برای سال‌های بیشتری با شرکت‌های پورتفولیو خود شراکت استراتژیک برقرار کنند.

افق دید بلندمدت فرایند سرمایه گذاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد زیرا شرکت‌های CVC به جای آن که در پی بازگشت سریع سرمایه خود باشند، اغلب به دنبال شراکت با استارتاپ‌هایی هستند که قابلیت تبدیل به شرکای طولانی‌مدت دارند.

به‌خلاف سرمایه گذاران خطر پذیر سنتی، شرکت‌های CVC معمولاً در استارتاپ‌هایی سرمایه گذاری می‌کنند که با اصول استراتژیک شرکت مادر خود همسو باشند. این شرکت‌ها از منابع مالی و تخصصی شرکت اصلی بهره‌مند هستند و می‌توانند آن‌ها را با شرکت‌های پورتفولیو خود به اشتراک بگذارند

درواقع شرکت‌های CVC پیش از سرمایه گذاری در یک استارتاپ، قابلیت آن در استفاده از منابع مادی و معنوی شرکت اصلی را برآورد می‌کنند. اطمینان از تناسب نحوه تولید کالا یا خدمات، قابلیت یکپارچه‌سازی فناوری‌ها و بازار هدف با شرکت مادر اهمیت زیادی دارد.

سازمان اصلی به دنبال موفقیت شرکت‌های پورتفولیو خود است. به همین دلیل سرمایه گذاران CVC به ایفای نقش در ساختار مدیریتی استارتاپ‌ها و حتی کنترل عملیات روزمره آن‌ها توجه ویژه‌ای دارند. این نکته نیز در فرایند سرمایه گذاری تأثیرگذار است زیرا یک سرمایه گذار خطرپذیر شرکتی ترجیح می‌دهد نماینده‌ای در هیئت ‌مدیره شرکت‌های سرمایه گذاری‌ شده  باشد تا از همسویی عملکرد شرکت با شرکت اصلی اطمینان حاصل کند.

اهداف سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC چیست؟

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به معنای سرمایه گذاری شرکت‌های کارآفرین مستقل و خطر پذیر در ازای مشارکت در سهام است.

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی اهداف متفاوتی دارند ولی اهداف اصلی آن رسیدن به نرخ بازگشت سرمایه ( ROI ) در راستای رضایت سرمایه گذاری شان است. بنابراین تاکید آن ها  روی بهینه سازی یا نرخ بازدهی داخلی ( IRR ) است.  بدین منظور  سعی می کنند خروجی های خوبی مانند عرضه های  اولیه سهام ( IPO ) یا خرید سهام سرمایه یا شراکت دیگری داشته باشند. اغلب اوقات سرمایه گذاری های خطر پذیر تخصص و حمایت خود را وارد استارتاپ می کنند تا رشد آن ها سریع تر شود.

چیزی که حائز اهمیت است آن است که سود مالی همیشه هدف اصلی سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی نیست.

سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی کمتر روی نرخ  بازدهی داخلی تمرکز دارند زیرا روش های دیگری  برای تولید ارزش در اختیار آن ها است.  بعلاوه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی در استارتاپ ها،  با هدف ترکیب و ادغام شرکت ها با فناوری مشترک  و ایجاد مشارکت ها و همکاری تجاری است. این مشارکت ها باعث تولید ارزش برای استارتاپ ها و شرکت ها می شود.

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی و سرمایه گذاری و سرمایه گذاری خطر پذیر را نمی توان ا ز هم جدا نمود و این دو بر پایه های هم شکل می گیرند.

سرمایه گذاری خطر پذیر را در سه شاخصه می توان توصیف کنیم:

1: موسسات خطر پذیر برای کسب و کار های نوپا و خوش آتیه بودجه ای ر در قالب سرمایه گذاری فراهم می کنند.

2: این سرمایه گذاری تنها بعه تامین مالی محدود نمی شود و پشتیبانی مدیریتی را شامل می شود.

3: شرکت های سرمایه گذاری خطر پذیر اهداف بلند مدتی در حدود 5 الی 7 سال را دنبال می کنند.

مزایای شرکت های سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی CVC:

هر شرکت و کسب وکار نوپایی برای شروع و ادامه حیات خود به سرمایه نیاز دارد. امروزه با توجه به وضعیت اقتصادی رفتن به سمت تامین منابع مالی سنتی خیلی مورد استقبال صاحبان سرمایه قرار نمی گیرد. سرمایه گذاران سنتی گاهاً دید بلند مدتی دارند و این دید بلند مدت در طول زمان امکان دارد شرایط ناپایدار تری را بای سرمایه گذار رقم بزند.

یکی از منابع قدیمی و سنتی تامین منابع مالی، شرکای استراتژیک هستند. برخی از شرکت های بزرگ و برای سرمایه گذاری های کلان و تخصصی، صندوق های سرمایه گذاری خودشان را تاسیس می کنند. سازمان ها به صورت محدود و موردی  در استارتاپ هایی که با اهداف استراتژیک آن ها مطابقت دارندسرمایه گذاری میکنند. این ارتباط استارتاپ ها و سازمان های صاحب نام می تواند برای هر دو سود مند باشد ولی نمیتوان از معایب آن به راحتی گذشت کرد.

مزایا:

1: سرمایه گذاران cvc نسبت به سرمایه گذاران cv حساسیت کمتری در ارزش گذاری اولیه نشان می دهند و بازگشت سرمایه برای آن ها در درجه دوم حائز اهمیت می باشد و آن ها بیشتر به دنبال منافع استراتژیک هستند. به همین دلیلاغلب سقف ارزش مورد قبول سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی بیشتر است.

2: یکی از اهداف دیگر سازمان ها برای سرمایه گذاری در کسب و کار های نو پا قدم گذاشتن در بازار جدیدی است که خارج از توانایی استراتژیک آن ها است.

3: مشارکت سرمایه گذاران cvc با استارتاپ های نو پا باعث بیشتر شدن اعتبار آن ها می شود. و در بروز به وجود آمدن مشکل و رقابت سنگین با شرکت های دیگر، پشتیبانی یک شرکت بزرگ و صاحب نام می تواند کسب و کار نو پار را از بحران نجات دهد.

4: از دیگر مزایای همکاری کسب وکار های نوپا با سرمایه گذار های cvc می توان هزینه های پرداخت مشترک، هزینه های مهندسی، جواز های فناوری، کانال های بازاریابی مشترک با شرکت اصلی و خدمات دیگر نیز بهره مند می شود.

معایب:

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی مزایا و معایبی دارد. در قسمت بالا چندی از مزایای مهم آن را باین کردیم و الان میخواهیم راجع به معیاب آن صحبت کنیم:

1: یکی از معایب سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی ( cvc ) این است که سرمایه گذاران این توانایی را دارند که فشار زیادی را به تیم واردکنند. یک از جنبه های مهم یک قرارداد سرمایه گذار خطر پذیر، توصیف دقیق شرح کار ( statement of work  ). در مواقعی که سرمایه گذار از ما بخواهد بیش از منابع ذکر شده در شرح کار استفاده کنیم بهتر است که اجازه مخالفت داشته باشیم.

2: وجود قرارداد های دو طرفه میان سرمایه گذار و استارتاپ، شرکت های سرمایه گذاری را  وادار می کند که خدمات یا کالا های مشخصی را از این شرکت ها خریداری کنند. خب در این صورت با یک نگاه سطحی می توان فهمید که بخشی از سرمایه گذاری صو به خود سرمایه گذار بر می گردد.

3: سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی به ندرت به عنوان سرمایه گذاران اولیه اقدام به سرمایه گذاری میکنند. با وجود سرمایه گذاران استراتژیک می توان سرمایه گذاران دیگری رو هم به سرمایه گذاری ترغیب کرد. در عوض سرمایه گذاران CVC پس از تحقیق و بررسی یک سرمایه گذاری موشکافانه دیگر، شروع به سرمایه گذاری می کنند.

4: اطلاعاتی که سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی در طی فرایند صلاحیت سنجی و راستی آزمایی شرکت یک استارتاپ دریافت می کند به آن شرکت امتیاز رقابتی بودن را می دهد. اگر یک سرمایه گذار شرکتی پس از گذراندن فرایند صحت سنجی شرکت تمایل به سرمایه گذاری در آن شرکت را نداشته، این امکان را دارد که از اطلاعاتی که از آن شرکت بدست آورده  برای رقابت با آن شرکت استفاده کند.

مدل های تجاری سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی cvc:

سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی امروزه یکی از پرطرفدار ترین منابع سرمایه گذاری در جهان است. شرکت ها و استارتپ ها باید سعی بر این داشسته باشند تا بتوانند مدل های سرمایه گذاری را انتخاب کنند که با نوع فعالیت و میزان سرمایه آن ها و نیاز های شرکت تطابق بیشتری داشته باشد تا در شرکت کارآمد تر و بهینه تر باشد و باعث رشد شرکت و استارتاپ شود.

در این جا می خواهیم به چندی از مدل های تجاری سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی اشاره کنیم و نکاتی را درباره ی معایب و مزایای این مدل ها بیان کنیم:

1: سرمایه گذاری مستقیم موردی

بیشتر شرکت ها، سرمایه گذاری خطر پذیر را با این مدل شروع می کنند. در این مدل سرمایه گذاری معمولا شرکت ها بر روی یک مورد استارتاپ تمرکز می کند و بر روی همان سرمایه گذاری می کنند. شرکت ها در این مورد مانند قرارداد های ادغام و مالکیت    ( M&A ) تصمیم گیری می کنند.

مزایای این مدل سرمایه گذاری:

الف) شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر خود را آغاز کرده

ب) اولین گام برای کنترل سهام یک استارتاپ است.

ج) شرکت ها استارتاپ های خود را بهتر می شناسند و در بازار با توجه به شراطی ایفای نقش بهتری می توانند داشته باشند.

معایب این مدل  سرمایه گذاری:

الف)  قرارداد های محدود سرمایه گذاری، قرارداد های پر ریسک برای شرکت ها است. مهم ترین مسئله در اینجا بحث زمان بندی است. و بهترین گزینه استارتاپی است که از لحاظ ساختاری سازمانی شکل گرفته  تا بتواند با سرمایه گذاری های بزرگ همکاری کند.

ب) برخی شرکت ها برای پوشش مالکیت و ادغام از این روش استفاده می کنند. آن هابه جای توجه به فناوری های پیشرو به نوآوری و مسائل مربوط به حوزه کسب و کار خود توجه می کنند.

2: سرمایه گذاری مستقیم چندگانه:

همانطور که از نامش پیداست این مدل سرمایه گذاری ها برای شرکت های است که قصد دارند با سرمایه گذاری های متعدد ولی همچنان فرصت طلبانه در استارتاپ ها، از تیم تحقیق و توسعه خود دفاع کنند. این روش معمولا از روش سرمایه گذاری موردی ساختارمند تر است و این امکان را دارد منابع خارجی یا داخلی به آن ورود پیدا کند.

مزایا:

الف) سازمان معمولا با این مدل سرمایه گذاری تجربه بالایی در سرمایه گذاری خطر پذیر کسب کند.

معایب:

الف) تعهدی برای سرمایه گذاری بلند مدت وجود ندارد.

ب) ممکن است به استارتاپ هایی که حوزه کاری آن ها با شرکت های اصلی مشابه است سوی بیشتر داشته باشد.

3: پورتفو ( سبد سرمایه ای )

سبد سرمایه گذاری، سرمایه گذاری مستقیم چند گانه را یک مرحله جلوتر می برد. در سبد سرمایه گذاری با یک برنامه هدفمند مشخص شرکت را مجبور می کند تا در سال شرکت 2 الی 5 قرارداد سرمایه گذاری بلند مدت امضا کند. این مدل تجاری به دلیل اهداف بلند پروازانه باید از یک تیم داخلی کارآمد واجد شرایط، یک شرکت ارائه دهنده خدمات سرمایه پذیر باشد، تا بتواند از منابع شرکت استفاده کند.

مزایا:

الف) برعکس سرمایه گذاری مستقیم چند گانه در این جا تعهد سرمایه گذاری بلند مدت است و اهداف مالی شفاف است.

ب) سازمان می تواند به عنوان یک سرمایه گذار  cvc شهرت پیداکند و اعتبار بیشتری کسب کند.

ج) ساختار مدیریتی و فرایند سرمایه گذاری شفافی تعریف می‌شود.

معایب:

الف) این ویژگی ها جذب نیروی cvc را دشوار تر می کند.

ب) به دلیل کمبود این سبک قراداد ها و تنوع در آن ها، تیم سرمایه گذاری ممکن است در پیدا کردن قرارداد با مشکل موجه شود.

4: سرمایه گذاری شراکت با مسئولیت محدود ( LP )

سازمان ها می توانند در قالب شراکت با مسئویت محدود ( Limited Partnership ) در صندوق هایVC   سرمایه گذاری کنند. این مدل سرمایه گذاری به آن ها اجازه می دهد که بدون نیاز به قبول مسئولیت ها ی اجرایی و مدیریتی استارتاپ ها به منابع دیجیتالی دسترسی داشته باشند.

مزایا:

الف) روش مفیدی برای دستیابی به بازار های جدید و ارتباط آن ها با اکو سیستم اصلی شرکت مادر است.

ب) سازمان با این روش می تواند در حوزه دورتر از خودش سرمایه گذاری کند.

معایب:

الف) سازمان در استراتژی سرمایه گذاری شرکت نقشی ندارد.

ب) وجود فرصت‌های یادگیری کمتر در زمینه سرمایه گذاری خطر پذیر.

ج) احتمال بروز تعارض منافع میان سازمان و شرکای سرمایه گذار وجود دارد.

5: سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی فعال یا مسئولیت محدود به صورت موردی (Single GP/LP CVC) )

نوعی صندوق سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی است که از یک VC تخصصی برخوردار است و شامل یک کمیته سرمایه گذاری مستقل می شود.

نمونه های مطرح مانند:

5-1)  شرکت ( Swiss Health Ventures   ) تابعه شرکت Redston

5-2)  شرکت ( MA Ventures   ) تابعه شرکت Redstone

مزایا:

الف)  تخصیص کارآمد سرمایه و مدیریت حرفه ای

ب) سازمان می تواند بدون در نظر گرفتن اهداف استراتژیک بر سودآوری مالی تمرکز بیشتری داشته باشد.

ج) سازمان می‌تواند با همکاری بیشتر با استارتاپ‌های پورتفولیو به سودی بیش از سرمایه بازگشتی دست پیدا کند.

معایب:

الف) استعداد یابی، توسعه تیم دیجیتال ممکن است برای سازمان زمان بر باشد.

ب) ممکن است میان سازمان و مدیریت صندوق اختلاف پدید آید.

ج) در مدل با مسئولیت محدود ممکن مدل انتخابی پراکنده باشد.

انواع ریسک ها  در سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی cvc:

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به عنوان نوعی سرمایه گذاری منعطف در بازارجهانی به وجود آمد تا سازمان ها و سرمایه گذار های بزرگ بتوانند از آن استفاده کنند و فرصت رشد و نوآوری را داشته باشند. اما این روش هم مانند روش های  دیگری که در بازار جهانی برای سرمایه گذاری وجود دارد دارای مزایا و معایب و ریسک هایی است. در مورد مزایا و معیاب این روش صحبت کردیم ولی بد نیست در مورد ریسک های آن هم صحبت کنیم تا سرمایه گذاران که می خواهند از روش سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی استفاده کنند این ریسک ها را بشناسند و به آن ها آگاهی داشته باشند.

1: همسویی و قابلیت یکپارچه سازی

یکی از ریسک  های خطرپذیر شرکتی همین همسویی و قابلیت یکپارچه سازی با فضای پر ریسک استارتاپ ها می باشد. انتظارات اشتباه و تفاوت در فرآیند تصمیم گیری می تواند باعث ایجاد مشکلاتی بشود و قابلیت یکپارچه سازی را مختل کند.

2: تضاد فرهنگی

فرهنگ استارتاپی بر پایه تجربه گرایی و تکرار سریع فرآیند ها استوار است. سازمان های سرمایه گذاری ساختار سلسله مراتبی خود را تثبیت کرده اند و ریسک کمتری برخوردار هستند. چیزی که نمایان است تفاوت این دو گروه است که می تواند مشکلاتی را برای ایجاد نوآوری به وجود بیاورد.

3: انحراف استراتژی

هدف سرمایه گذاری خطر پذیر همسویی با استراتژی سازمان است. پا فشاری بیش از حد بر روی موفقیت های استارتاپ ها ممکن است به اهداف بلند مدت سازمان آسیب بزند.

4: سوددهی غیر قطعی

استارتاپ ها ذاتا از کسب و کار های تثبیت شده بیشتر در خطر شکست هستند. از این رو سازمان ها باید احتمال از دست دادن سرمایه خود را داشته باشند زیرا CVC  ها از آسیب شکست استارتاپ ها در امان نیستند.

5: مدیریت تنوع در سبد سرمایه ای

ایجاد تنوع در سبد سرمایه گذاری CVC از نظر صنایع، فناوری‌ها و مراحل رشد استارتاپ می‌تواند به کاهش ریسک منجر شود. با این حال مدیریت ضعیف سبد سرمایه گذاری ممکن است تمام تلاش‌ها را تحت تاثیر قرار دهد و به سود غیر بهینه منجر شود

6: استقلال در برابر نفوذ

ایجاد توازن و هماهنگی بین روحیه سازمان ها و استارتاپ ها کار دشواری است. استارتاپ ها روحیه ای جسورانه تر و نواورانه تری نسبت به سازمان ها ی تثبیت یافته دارند و این محدودیت ها و نفوذ این سارمان ها بر استارتاپ ها می تواند به این روحیه لطمه بزند.

7: فضای رقابتی

ایجاد هماهنگی و توازن در میان همکاری و رقابت در استارتاپ ها همیشه کار دشواری بوده است. سازمان ها باید از رقابت احتمالی کالا ها یا خدمات شرکت های دیگر  آگاه باشند.

8: مسائل قانونی و نظارتی

مسائل مربوط به دارایی‌های معنوی و تطابق با قوانین از جمله مشکلاتی هستند که سازمان‌های مطرح در هنگام ادغام با استارتاپ‌ها با آن‌‌ها مواجه می‌شوند.

9: تمرکز بر کوتاه مدت

گاهی اوقات جذابیت سودآوری ها تصمیم های دور اندیشانه را مختل می کند. تاکید بیش‌ازحد به سودآوری فوری ممکن است بر مزایای استراتژیک در بلندمدت سایه بیندازد.

10: برآورد موفقیت

تخمین میزان موفقیت سرمایه گذاری های CVC به چیزی بیش از سودآوری در کوتاه‌مدت نیاز دارد. ارزشیابی تأثیرات استراتژیک،‌ تجربیات کسب شده و تأثیرات نوآوری کار ساده‌ای نیست و ممکن است به دست کم گرفتن ارزش تولید شده منجر شود.

جمع بندی:

امروزه سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی اگر چه نسبت به سال های اخیر روند رو به کاهشی داشته است، اما همچنان جزئی جدایی نا پذیر از اکو سیستم استارتاپی است. در سال 2022 مجموع سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی یا cvc در سرتاسر جهان با سقوط 43% نسبت به سال گذشته از 173/8  میلیارد دلار به 98/9 میلیارد دلار رسیده. این میزان در نیمه اول سال 2023 با رشد 4% به رقم 14/6 میلیارد دلار افزایش پیدا کرد.

سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی یکی از پیشرانه های قدرتمند در بازار جهانی است و به عنوان پلی میان سازمان های سرمایه گذاری صاحب نام و استارتاپ های نو پا شناخته می شود که  میتواند این دو را به یکدیگر متصل کند.

با این وجود باید به خاطر داشت که CVC مانند هرکدام از روش‌‌های تأمین مالی مزایا، معایب و چالش‌های مخصوص خود را دارد. ایجاد توازن میان اهداف، استراتژی‌ها و فرهنگ سازمانی امر خطیری است که در صورت اجرای مناسب می‌تواند آینده روشنی برای کسب‌ و کار رقم بزند.

از آنجایی که تنظیم قرارداد های این حوزه نیاز به تخصص و دانش لازم دارد، گروه حقوقی فینولا آماده تنظیم انواع قرارداد ها در حوزه vc و cvc برای شماست .

برای هماهنگی در خصوص تنظیم قرارداد با شماره 09101453148 تماس بگیرید .